اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۰۶:۰۴
اذان ظهر ۱۲:۰۲:۵۶
اذان مغرب ۱۹:۳۴:۳۲
طلوع آفتاب ۰۴:۵۰:۲۲
غروب آفتاب ۱۹:۱۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۱۰:۲۵
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۴/۰۵/۲۸ - ۱۷:۳۲

عکس/ شهیدی که مشهورترین شهادت را رقم زد

اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق‌ترین بنده‌ها هم می‌توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند...

عکس/ شهیدی که مشهورترین شهادت را رقم زد

به گزارش سراج24،یکی از مشهورترین و شاید دوست‌داشتنی‌ترین عکس دفاع مقدس، تصویر لحظه شهادت بیسیم‌چی گردان انصار رسول، لشگر 27 محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم)، «شهید امیر حاج امینی» است.

خانواده‌اش اهل روستای علیشار شهرستان زرندیه بودند اما «امیر» در سال 1340 در تهران متولد شد و پس از شهادت در قطعه 29 گلزار شهدای تهران به خاک سپرده شد.

 

این 2 عکس‌ در تاریخ 10 اسفند ماه 1365، لحظاتی پس از شهادت وی در کربلای شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهی گرفته شده است که به حق از جمله تاثیرگذارترین عکس‌های شهدای دفاع مقدس است.

احسان رجبی عکاس این صحنه کم‌نظیر، در این‌باره می‌گوید: «بچه‌ها خیلی روحیه‌شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه‌ها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچه‌ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی. بچه‌ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه‌شون کلاً عوض شد. 10 ، 20 دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همین‌که گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تو حال خودشه و داره زیر لب زمزمه‌ای می‌کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد…»

آنچه در ادامه می‌آید وصیت‌نامه این شهید بزرگوار است. باشد که ره توشه راهمان باشد.

شهید حاج امینی، نفر اول صف

«سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن.

از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می‌افتم، آرزوی مرگ می‌کنم؛ ولی باز چاره‌ام نمی‌شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر)؛ هیچ برگ برنده‌ای ندارم که رو کنم؛ جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده‌ام؛

یکی اینکه با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت بازگرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می‌گذارد؛ هرچند که چشم دلم کور است و نمی‌بینم و احساسش نمی‌کنم. اگر چنین نبود، پس چرا مرا به اینجا آورد؟

دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی‌هایم، بسیار دلسوزم. لحظه‌ای حاضر به تحمل هرگونه رنجی ‌می‌شوم؛ بله به این دو چیز دلم را خوش کرده‌ام.

پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده‌ای، پس مرا به آرزویم که... برسان و یا به این خاطر که نمی‌توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت...

دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه‌ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.

منبع:فارس

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۸
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••